میرحسین موسوی: بهترین گزینه برای روزهای استقامت و پایداری
میرحسین هنوز کوتاه نیامده٬ با وجود فشار بی امانی که از هر طرف دارند می آورند. طاقت فرســـا ترینش اَنگ آمریکایی بودن است که می دانم چــه قـــــــــدر برایش گران است. اما گمان نکنم با وجود تمام شدائد٬ به این آسانی ها کوتاه بیاید. پادشاه حکومت اسلامی برود آن قـــــــــدر نماز جمعه بخواند تا گلویش پاره شود. خوش گمانم به اینکه میرحسین محکم می ایستد. داوری نهایی هم درباره آمریکایی بودن یا روسی بودن! اینها با تاریخ است. خیلی چیزها معلوم خواهد شد. معلوم که هست٬ محرز خواهد شد.
چه خوب شد که خاتمی نیامد. این روزها از همیشه تمایز یک ترک و یک یزدی آشکارتر و مغتنم تر است! خاتمی اگر جای موسوی بود٬ با تشـــر اول جا زده بود.
امروز رفتم مسجد سیاسی شهر! جمعیت متوسط اما پرشور و هوشمندی آمده بود. گیرشان مدیریت مقبول و کارآمد است. اعضای حقیر و فرصت طلب ستاد موسوی در شهر ما ـ که هر آدم حسابی ای دیدم٬ به آنها معترض بود ـ این روزها غیب شده اند. بهتر. کاش بمیرند!! خصوصا آن پیر خرفت بی مصرف!!!
شعارهای جالبی دادند بچه ها. بهترین شان آن که : «کشته ندادیم که سازش کنیم٬ صندوق دستخورده شمارش کنیم». و تلخ ترین این که: «خمینی٬ کجایی٬ موسوی تنها شده». بعد از این شعار بسیار گریستم. جمعیت اطرافم از این گریه شدید و نجیب و طولانی متعجب شده بودند. دل سنگ افسران سپاه٬ که حضورشان بسیار پرشمار بود هم با دیدن این گریه کمی نرم شد. البته کمی! بسیار کم!!